No comments Posted in مستر on می 2, 2020

در سه سال پس از اولین رمان منتشر شد که 29 ساله ایرلندی نویسنده سالی رونی نامیده شده است در زمانهای گوناگون و “جین آستن از precariat,” “سالینجر برای Snapchat نسل” نویسنده “یک Instagram نماد وضعیت.” این effusions تمایل به تاکید است که او جوان است او می داند در حال حاضر و او می تواند نوشتن بسیار خوبی در مورد جوان بودن و درک بودن آنلاین. به عنوان منتقدان قبل از من اشاره کرده اند چیزی است که وجود دارد کاهش در این ارزیابی یک اشاره که به دلیل رونی هنوز 30 باید وجود داشته باشد برخی از راز سر او را فراتر از حکم-سطح تسلط; که او “می شود اینترنت” و به همین دلیل دارای قفل برخی پنهان و سطح ادبی شهرت.
رونی کتاب واقعا در مورد ایمیل یا رسانه های اجتماعی و یا هر چیز آنقدر آشکار است که به عنوان. آنچه او تداعی زندگی است که در آن کسانی که همه چیز آنقدر عادی است که هیچ کس واقعا در مورد آنها گفتگو کنم. او کتاب—2017 را به گفتگو با دوستان, به دنبال 2019 را مردم عادیهستند بیشتر از هر چیز در مورد جعل روابط در یک جهان پر از میانجی و حواس او را پرت که در آن شما نه تنها hyperaware خود را در پاسخ به محرک اما بلافاصله کارآيى آنها را پیش بینی جهان واکنش تقریبا در همان زمان که شما سوخت و ساز خود را. شخصیت او در حال overanalytical اما موجز قادر به متراکم یک شب تمام را به ارزش عاطفی بیش از حد به یک ویرانگر پیام به صورت متن. آنها همچنین به شدت حشری بودن بیشتر نوجوانان و جوانان و دانشجویان محوری به تلخ و وحشتناک جهان, اما هنوز هم مصمم به پیدا کردن و محبت وجود دارد.
باز از مردم عادی انتقال حرارت-هدایت دقت رونی پروژه بزرگتر است. کانل های پر زور کار-کلاس دبیرستان ارشد زندگی در شهر داستانی از Carricklea در ایرلند نشان می دهد تا پس از مدرسه در, تونی خانه ماریان که در آن مادر خود را با این نسخهها کار به عنوان یک خانه دار است. کانل به طور همزمان را به خود جذب و دفع توسط ماریان یک موش صفت همکلاسی که منفور همه در مدرسه نمی کند چرا که او غنی است اما از آنجا که او loner فکری ئی بی علاقه در دبیرستان نمونه سلسله مراتب. او خیره در او را به عنوان او از licks یک قاشق از شکلات در آشپزخانه و او فکر می کند در مورد راه خود را محبوب ورزشی دوستان او را ببینید:
او می پوشد زشت ضخیم با کفی کفش تخت و قرار نیست آرایش بر روی صورت خود. مردم گفته اند که او نمی تراشیدن پاها و یا هر چیزی. کانل یک بار شنیده ام که او ریخته بستنی شکلاتی در خودش در مدرسه رستورانی و او رفت و به دختران در حمام و در زمان او بلوز کردن به آن شستن در سینک. که محبوب داستان در مورد او همه آن را شنیده.
و هنوز کانل دوست دارد ماریان. “او dreads که سمت چپ به تنهایی با او بود” رونی می نویسد: “اما او نیز خود را میبیند fantasizing در مورد چیزهایی که او می تواند می گویند برای تحت تاثیر قرار دادن.” او خود را میبیند در یک گرداب از فشار همسالان و مدیریت اعتبار پیش بینی نتایج بالقوه تعامل با ماریان. او می داند که چگونه همه چیز گسترش, چگونه شایعات شروع می شود. اما او همچنین شروع به وفق دادن خود را به خواسته های خود و تلاش برای حل آنها از جهان خارج است.
رونی خودش مطرح شد کمی askew از همسالان خود: به عنوان یک مارکسیست و یک قهرمان مناظره یک ماریان در میان Connells. او در مورد صحبت او منحرف شیفتگی با خدمات مانند Instagram و توییتر به عنوان انسان شناسی بیش از هر چیزی. یکی از ادبی علائم تجاری است که تقریبا زاهدانه سطح خویشتن داری او قطاری تغییر پویایی اجتماعی در دقیق زلال احکام. آن را سخت به تصور کنید که این پیچیدگی بیرون کشیده شده در هر شکل دیگر از این رمان در عین حال در یک لحظه جریان خدمات سوپر تقاضا برای درام تلویزیونی یک کار به عنوان به عنوان جشن رونی تقریبا بخت به پایان رسید تا بر روی صفحه نمایش.
Hulu اقتباس از مردم عادییکی به سرعت یاد می گیرد که بسیار آرام و تلویزیون است. آن شروع می شود با یک ضربه آرام از ماریان (دیزی Edgar-جونز) راه رفتن را از طریق سالن از دبیرستان های بلند به فرانسوی بهم تابیدن و بافتن در پشت او. او می گذرد کانل (پل Mescal) در سالن و به طور خلاصه دیدار چشم خود را. در صحنه بعدی او خیره در سکوت از پنجره در کلاس و معلم او عذاب او را برای خیال بافی. “من آگاه من eyeline کاهش یافت و تحت حاکمیت قوانین مدرسه,” او می گوید. زمانی که معلم پرس او به او می گوید به بچه خودش: “من هیچ چیز از شما یاد بگیرند.” به تلافی اظهارات او شهرت به عنوان یک منفور در سطح جهانی و افاده ای قادر و تمایلی به بازی با همان قوانین به عنوان همکلاسی های خود را. به این ترتیب او را به نشستن و خورش خواباندن او خود عدالت.
تنها کانل به نظر می رسد برای دیدن این عمل به عنوان جسورانه است. جاذبه بین آنها روشن است و به وضوح گیج کننده برای هر دو. برای کانل که با ماریان خواهد بود (حداقل در ادراک) اجتماعی خودکشی است اما خطر ناک در آن transgressiveness. برای ماریان بودن با کانل خواهد بود یک راه برای کشف تمایلات جنسی خود را, یک حواس پرتی از او استانی خستگی. او را ثروتمند اما دور از untroubled: مادر یک مقید اجرایی—کامل با بیانیه طلا و جواهر تیره مناسب و محکم بسته شده boardroom-مناسب مو—بیشتر یا کمتر نادیده می گیرد جز به بی رحمانه jabs در او به نظر می رسد; او برادر بزرگتر است توهین آمیز به پدر مرحوم او. کانل به همان اندازه تنهایی یک سرباز که مخفیانه ترجیح به خواندن رمان. با ماریان کانل هوشمند می شود. با کانل ماریان می توانید احساس مورد نظر. و به این ترتیب در پایان قسمت اول آنها اعتصاب عجیب و غریب معامله: آنها شروع یک داستان عاشقانه, اما نگه داشتن آن به طور کامل ،
اگر این برای تلفن های موبایل مانند یک کاملا قانع ترتیب است که دقیقا آنچه در آن معلوم می شود. ماریان رشد می کند خسته از پنهان کردن و توبیخ. وقتی کانل دعوت دختر محبوب به “Debs,” ایرلندی نسخه از مدل با وجود این واقعیت است که او خواب است با ماریان ترین بعد از ظهر او در بازدید از یک نقطه شکستن. به عنوان ماریان Edgar-جونز نگه می دارد و خودش را در استرن حذف حتی از دوربین; او اغلب در مشخصات و یا با او دوباره رو به قاب. لحظه ماریان می ایستد تا برای خودش جایی در اطراف سه قسمت نه با صدای بلند و یا پر از مبالغه. او به سادگی متوقف می شود پاسخ به کانل متون و آن این است که.
سه قسمت از مردم عادی هستند و نه زرق و برق دار. لنی آبراهامسون (که کارگردانی فیلم اتاقو هدایت شش قسمت از مردم عادی) کست نور سبز-آبی بیش از این بازیگران که اجرای برنامه ها در اکثر موارد شگفت انگیزی انجام نگرفته است. Carricklea به عنوان یک پس زمینه یکنواخت و خسته کننده منطقه رها شده پروژه های ساخت و ساز و آسمان خاکستری برای ماریان و کانل عاشقانه. در ضمن نشان می دهد که به مراتب صریح تر از این رمان در مورد رابطه جنسی برق بین شخصیت های آن با چند طولانی فیلم که در آن دوربین به شدت بر برهنگی و از تماس با چشم. در پایان قسمت سوم, پس از ماریان را متوقف کرده است و پاسخ دادن به پیام های خود را به کانل پیاده روی صفحه اصلی به تنهایی از Debs و شکسته شدن گریه در خیابان. او متوجه می شود خیلی دیر به اشتباه او ساخته شده است که با ماریان او تصمیم گرفته است که خود ذلتى در خدمت احساس مورد نظر است همان چیزی که به عنوان شناخت عشق واقعی است.
نشان می دهد شروع به انتخاب کنید تا در قسمت چهار, هنگامی که ما زوم جلوتر به دیدن ماریان و کانل در حال حاضر دانش آموزان در کالج ترینیتی. تمام قدرت پویایی باید معکوس شود. ماریان در حال حاضر محبوب و او قدمت شیک, حرکت تند و سریع. او یک دسته از دوستان پر حرف شیک تنبلی و سنگینی حرکت کردن و gamine کمد لباس. کانل در تلاش است و تنها در حال کار در یک فروشگاه مواد غذایی و از دست رفته در میان دانش آموزان دیگر با او سهام یک تخت می باشد. آن نیست تا زمانی که او اجرا می شود به ماریان در یک مهمانی, نقاشی بر روی یک سیگار و به دنبال مانند سرب در گدار فیلم که او نشان می دهد نشانه هایی از زندگی است.
لحظه ای که Mescal و Edgar-جونز نقطه هر یک از دیگر دوباره به نظر می رسد به شناور در زمان: شما می دانید که آنها را به عقب با هم و شما همچنین می دانیم که امر مانند بسیاری که شروع به شرایط در نهایت محکوم به فنا. در حالی که کانل مخفی شده بود ماریان در حال حاضر او نگه داشتن زندگی جنسی خود را جدا از او بورژوایی cenacolo. در یک نقطه به آنها دروغ برهنه با هم ماریان می گوید: “من فکر می کنم من شروع به احساس برای شما وجود دارد در یک نقطه” و شروع به خنده. کانل در ادامه این شوخی است. “شما فقط باید به سرکوب تمام چیزهای که ماریان” او می گوید. “این چیزی است که من به هر حال.”
شیفتگی از مردم عادی است نه شور اما جدایی. ماریان و کانل ارتباط بسیار نیست در-باز-کردن-دوباره به عنوان آن وجود دارد و در سال جدید و بسیار دولت مدرن بودن به طور همزمان همیشه و همیشه خاموش است. آنها هر دو متصل و جدا شده در حال اجرا در موازی آهنگ همیشه از دست رفته هر یک از دیگر حتی زمانی که آنها در ارتباط مستمر. حتی اگر این حالت من فورا تشخیص از بودن در جهان در حال حاضر—این حس که همیشه در دسترس و همچنین به شدت محافظت در همان نفس—من هرگز دیده می شود یک داستان عشق و مانند آن را در تلویزیون قبل از.
Leave a reply