D-روز به یاد: پدربزرگ من 'کابوس روز در ساحل,' ماند با او تمام عمر خود را

محتوای مقاله در ادامه

پدر بزرگ من فوت کرد در ماه دسامبر 2012 در سن 88, تسلیم شدن به زوال عقل است. در تشییع جنازه او ما گذاشته به عنوان بسیاری از نقاشی های او که ما می تواند صلح آمیز تصاویر, گاومیش, مزارع گندم, اروپایی خیابان ها و باغ آراسته — تکیه آنها را در برابر دیوار در اطراف خانه مراسم تشییع جنازه. من و بابا خاله عمو و عموزاده صحبت در مورد خود سخاوت خود را در آثار هنری و بسیاری از چیزها اما من می خواستم به پرداخت ادای احترام به خدمات خود را. من همیشه با افتخار می گویند که ما یک جونو ساحل دامپزشک در خانواده و می خواهید که به یاد می شود.

6 ژوئن 1944 بود احتمالا بدترین روز زندگی خود را چیزی است که او تصمیم به نگه داشتن در داخل برای سال. من حتی نمی توانید تصور کنید که نیاز به قرار دادن خودم در این نوع از خطر به اندازه کافی نزدیک برای دیدن و بو است که مقدار مرگ و به داوطلب وجود داشته باشد در وهله اول.

او همیشه نهایت احترام و بنابراین باید به هر کسی که تا به حال برای ضربه زدن به ساحل آن روز. من برای همیشه سپاسگزار است که از طریق ترکیبی از شانس و شوخ طبعی و هر چیز دیگری او جان سالم به در برد و قادر به عبور به همراه نام خانوادگی خود.

Cory رایت یک برنابی متولد نویسنده در حال حاضر در نیویورک زندگی می کنند.

اینجا را کلیک کنید به گزارش تایپی.

وجود دارد بیشتر به این داستان ؟ ما می خواهم برای شنیدن از شما در مورد این و یا هر گونه دیگر داستان شما فکر می کنم ما باید در مورد می دانیم. ایمیل vantips@postmedia.com.