به عنوان من سرگردان راهروهای سان فرانسیسکو بسیار زیاد Moscone Center قلب من غرق عمیق تر و عمیق تر است. این بود که من اولین کنفرانس بین المللی—آمریکایی ژئوفیزیک اتحادیه 2013 سقوط نشست و احساس کردم گمشده در میان هزاران نفر از شرکت کنندگان. من غوطه ور در داخل و خارج از تاریک سمینار اتاق های یادگیری شتاب یخ زیان افزایش شدید آب و هوا خطرات و متوسط اهداف لغزش از رسیدن به تمام این تحویل به صورت دقیق اندازه گیری تن به عنوان اگر ما صحبت کردن در مورد یک کنجکاوی علمی شاید عجیب و غریب جدید سنگ است. من احساس نمی شد. من می خواستم به فریاد.
این نخستین بار نیست که من تا به حال احساس غلبه بر اضطراب در مورد تغییر آب و هوا. من تا به حال تصمیم به انجام یک دکترای خود را به طوری که من می تواند کمک به مبارزه با—در برخی کوچک راه—یکی از بزرگترین تهدید بشریت تا کنون با آن روبرو است. ماه پس از ماه من محدودتر هم در پایان نامه است. بیشتر از من کار می کرد بیشتر مقالات من را بخوانید و بیشتر سمینارها من حضور داشتند. و بزرگتر مشکل بود.
من تا به حال فکر می کردم که همه ما نیاز به حل تغییر آب و هوا یک تصویر واضح تر از مشکل و راه حل های آن. و در طول دکترای من بی شماری فوق العاده محققان بودند که به طرز ماهرانه ای در پر کردن جاهای خالی. اما عمیق ترین مسائل بودند و در جای دیگر: از chasms بین ما درک علمی و درک عمومی; بین سیارهای ضرورت و سیاسی "امکان سنجی." در حالی که من یاد گرفتم از تکنیک های جدید و پیشگامانه فن آوری های من هم یاد گرفتم از سیاستمداران که رد آستین حل و فصل علم است. عمیق تر من نگاه عمیق تر این تقسیم به نظر می رسد و عمیق تر احساس من از ناامیدی.
من همچنین شروع به تحقق بخشیدن به چیزی دیگری است. وقتی که من با کسی و از آنها خواسته آنچه که من انجام شده بود با من زندگی ما اغلب تا پایان در یک بحث و گفتگو در مورد تغییر آب و هوا. در برخی از راه این بود که یک احساس آشنا: در مقطع کارشناسی به عنوان من تا به حال عاشق های خارق العاده فیزیک با من آموز هنر دوستان است. اما در حال حاضر های دانش های زمان در یک بعد جدید—این اطلاعات نیست فقط جالب آن بود که اساسا مهم است. و من احساس قابل ملاحظه ای آرام تر در این مکالمات از من در میان تحقیقات من.